غروب اون روز پاییزی یادت میاد...

اومدی تو سرنوشتم بی بهونه پا گذاشتی/اما تا قایقی اومد از منو دلم گذشتی

غروب اون روز پاییزی یادت میاد...

اومدی تو سرنوشتم بی بهونه پا گذاشتی/اما تا قایقی اومد از منو دلم گذشتی

 فرانسوی ها میگن :
 عشق فراموش کردن خود در وجود کسی است که همیشه و در همه حال ما را به یاد دارد.


اسپانیایی ها میگن :
عشق ساکت است اما اگر حرف بزند از هر صدایی بلندتر است .


ایتالیایی ها میگن :
 عشق یعنی ترس از دست دادن تو


ایرانی ها هم میگن :
عشق سوءتفاهمی است که به ازدواج می انجامد.

کاش کوچیک بودیم............ وقتی کوچیک بودیم دلمون بزرگ بود

 ولی حالا که بزرگ شدیم بیشتر دلتنگیم. کاش کوچیک می موندیم

تا حرفامونو از نگاهمون بفهمن نه حالا که بزرگ شدیم و فریاد که می زنیم

 باز کسی حرفامونو نمی فهمه

کویر همیشه تنهاست پس تو باران باش و بر کویر ببار 

من کی ام؟

من کی ام؟

یه در به در

گمشده ی محله ها

پشت پا خورده ترین

صدای شهر بی صدا

از کجا؟

جنوب شهر

اونجا که بن بست نفس

وسط یه ضبدرم

خونه به دوش و خسته

توی چاراهی که از چهار طرف بن بست

دیوارارو من ساختم

اونا کار من اند

وسط یه ضبدرم

ببین که نعره می زنم

آره من خودم خودمو زندونی کردم

آره من خودم خودمو تو چاردیواری انداختم