صدای خش خش برگای خزونی توی گوشم ناله میکرد
آسمون بغضشو تو پرده ی ابرای سیاهش پاره میکرد
رعد و برق نگاه شهرو با صداش خواب زده میکرد
زمین از این همه سنگینی باد به روی شونش گله میکرد
همچنان پای پیاده فارغ از صدای خشم آسمونی
بی خیال از ناله ها و گله های برگای زرد خزونی
جاده های بی کسی رو گم میکردم آروم آروم
تن غربت رو میشستم زیر قطره های بارون
من به یاد عطر بارون زده ی گلای پونه
میکشیدم پای خستمو تو جاده به هوای بوی خونه
وقتی که صدای خونه منو تا آخر جاده می کشونه
این سراب پشت جاده که چشامو می پوشونه... |
اسم وبلاگت دیوونم کرد
غروب های پاییز بی نظیره
یا علی
سلام
ممنون از لطفت
بازم بهم سر بزن
سلام دوست عزیز جالب بود مرسی از اینکه به وبلاگ من سر زدی منتظرت هستم
اعزام به خارج از کشور
www.kavoshjob.com
سلام...
جدا شعر و آهنگ قشنگیه
منم همیشه گوش میدم
راستی شما نمیخوای یه قالب خوشگل واسه وبلگت داشته باشی
بابا یه ذره به اینجا برس
حیف این وبلاگه که درو دیوارش رنگ و آبی نداره
حتما به من سر بزن شاید بتونم کمکی بهت بکنم
خداحافظ
-------------------
البته بهم کمک کنید
ممنون میشم
اخه سایتی که توی وبلاگ معرفی کردید بالا نمی یاد
سلام
ممنون که به وبلاگم سر زدین خوشحال شدم.
شما هم وبلاگ زیبایی دارین بهتون تبریک میگم.
موفق باشین
بازم سلام
می خواستم نظرت رو راجع به تبادل لینک بپرسم
موافقی؟