غروب اون روز پاییزی یادت میاد...

اومدی تو سرنوشتم بی بهونه پا گذاشتی/اما تا قایقی اومد از منو دلم گذشتی

غروب اون روز پاییزی یادت میاد...

اومدی تو سرنوشتم بی بهونه پا گذاشتی/اما تا قایقی اومد از منو دلم گذشتی

مرا امروز حاشا کن!

چنان دل کندم از دنیا که شکلم شکل تنهاییست

ببین مرگ مرا در خویش که مرگ من تماشاییست

مرا در اوج می خواهی...تماشا کن تماشا کن

دروغ بودم من از دیروز

مرا امروز حاشا کن

در این دنیا که حتی ابر نمی گرید به حال ما

همه از من گریزانند

تو هم بگذر از این تنها

فقط اسمی به جا مانده از آنچه بودم و هستم

دلم چون دفترم خالی قلم خشکیده در دستم

گره افتاده در کارم

به خود کرده گرفتارم

به جز در خود فرو رفتن

چه راهی پیش رو دارم

رفیقان یک به یک رفتند

مرا در خود رها کردند

همه خود درد من بودند

گمان کردند که هم دردند

 

نظرات 5 + ارسال نظر
سعید چهارشنبه 13 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 12:28 ق.ظ http://saeedvulture.blogsky.com

ببخشد دوباره مزاحم شدم میتونم لینکت کنم ؟؟؟؟

مزاحمت چیه
شما مراهمید
من پایه تبادل لینک هستم

مانا دوشنبه 18 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 08:22 ق.ظ http://faghat-harf.blogsky.com/

چقد غمگین!!!!

مردی که مرده بود پنج‌شنبه 21 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 12:31 ق.ظ http://zendeh-be-goor.blogsky.com

سالهای زیادی رو با ترانه های مرد غمگین صدا داریوش زندگی کردم

در واقع درستش اینه:
همه خود درد من بودند
گمان کردند که هم دردند

از کمکتون متشکرم
اصلاحش کردم
بازم به کلبه کوچیک من سر بزن

ساینا سه‌شنبه 6 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 09:56 ب.ظ http://chakavaketanha.blogsky.com

سلام .ممنون که به کلبه درویشی من سر زدی .چه جمله ی قشنگی : هر قطره اشک عاشق امضای خداست/.
راستی عکسهای وبلاگت هیچ کدوم بار نشدن .چراش را نمیدونم.... بهر حال موفق باشی. بازم بهم سر بزن خوشحال میشم

گل دختر جمعه 16 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 01:08 ق.ظ

سلام
بسیار زیبا
وبت حرف نداره پسر
درد و بلای وبت بخوره تو سره این وب های بی نمک بی خود
کوچیکه خودتو داریوشم هستیم
بازم دستت درد نکنه
ممنون میشم اف یا مایل بدی

نیلوفری باشی

گل دختر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد